کفران نعمت از جمله گناهانی است که خداوند علاوه بر مجازات اخروی، در همین دنیا نیز شخص را مجازات می کند وبه سزای اعمالش می رساند. این گناه جزء گناهانی است که خداوند خیلی زود شخص کفران کننده را کیفر می کند.
خداوند متعال به دلیل دارا بودن صفات رحمان و رحیمیت، نسبت به بندگانش مهربان است و همیشه الطافش را بدون حساب به افراد ارزانی می دارد.
«حاصب» یکی از عذابهای دنیوی است که خداوند به وسیله ی آن ناسپاسان را مجازات می کند.
«اَفَاَمِنتُم اَن یَخسِفَ بِکُم جانِبَ البَرِِّ أو یُرسِلَ عَلَیکُم حاسِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُم وَکیلاً»1
«مگر ایمن شدید از اینکه شما را در کنار خشکی در زمین فرو برد یا بر شما طوفانی از سنگریزهها بفرستد، سپس برای خود نگهبانی نیابید.»
«"حاصب" به تند بادی سخت، که با خود سنگریزه هایی بسان تگرگ را میآورد گفته می شود.»2
هیچ یک از موجودات وانسانها راه فراری ندارند، همه جا زمین، زمین خداست و حکومت، حکومت خداوند متعال می باشد. بعضی از انسانها فکر می کنند، همین که از دریا به خشکی یا از آسمان به زمین رسیدند، دیگر نجات پیدا کرده اند و خطری آنها را تهدید نمیکند، در صورتی که آنها اشتباه میکنند، انسان گناهکار و کفران پیشه در هیچ جایی از دنیا در امان نیست، نه در زمین و نه در آسمان ونه در دریا. همهی عالم تحت فرمان خداست. انسان حتی اگر در زمین نیز باشد اگر خداوند دستور دهد در یک آن زمین میتواند او را ببلعد و اثری از او بر جای نگذارد.
«این رفتار ناسپاسی شما بسان کسی است که میپندارد ، اگر از دریا گذشت دیگر در امنیت خواهد بود. از این رو پس از نجات، از سپاسگزاری واز اطاعت خدا سرباز میزند، اما از کجا چنین احساس امنیت می کنید؟ از کجا که شما را در کرانه ای از زمین فرو نبرد و به کیفر گناه وبیدادتان، در زمین نهانتان نسازد؟ به باور برخی منظور این است که خداوند میتواند آن ناسپاسان را در گوشهای از کرهی زمین مدفون سازد.»3
خداوند در این آیه به افراد ناسپاسی که بر اساس لطف پروردگار از خطرات رهایی پیدا کردهاند هشدار میدهد که مواظب اعمال و رفتار خود باشند و کاری نکنند که به خطرات ومهلکههای دیگری دچار شوند. این که یک بار توانستند از خطرات رهایی پیدا کنند، دلیل نمیشود آنها او را فراموش کنند و دوباره به اشتباهات قبلی خود بازگردند.
کفران نعمت جزء گناهانی است که خداوند در همین دنیا شخص را به سزای اعمالش میرساند . افراد ناسپاس در هر جا که باشند از تحت سیطرهی عذاب الهی نمیتوانند فرار کنند و وسعت قدرت الهی از آنها انتقام خواهد گرفت.
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) :«ثَلاثٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجِّلُ عُقُوبَتُها وَ لاتُؤَخِّرُ الی الاخِرَةِ: عُقُوقُ الوالِدَینِ وَالبَغیُ عَلَی النّاسِ وَکُفرُالاحسانِ. سه گناه است که پیش از آخرت به جا آورندگان آنها به عقوبتش میرسند: عقوق والدین، ظلم بر مردم و کفران احسان.»2
میتوان از مجموع آنچه تاکنون بیان شد، نتیجه گرفت اگر انسان دچار بلایی شد و خداوند از سر لطفش او را نجات داد، همین که از مهلکه جان سالم به در برد، باید به شکرگزاری بپردازد و اگر به کفران نعمات الهی پرداخت، برای خداوند کاری ندارد که حتی اگر او در خشکی باشد به وسیلهی زمین بلعیده شود و یا طوفانی از سنگ او را به درک واصل کند.
گاهی خداوند از طریق فرستادن «قاصف» اشخاص کفران پیشه را در این دنیا مجازات میکند.
«أم أمِنتُم أن یُعِیدَکُم فِیهِ تارَةً اُخری فَیُرسِلَ عَلَیکُم قاصِفاً مِنَ الرّیحِ فَیُغرِقَکُم بِما کَفَرتُم ثُمَّ لاتَجِدُوا لَکُم عَلَینا بِه تَبیعاً.»3
«یا [مگر] ایمن شدید از اینکه بار دیگر شما را در آن [دریا] بازگرداند و تند بادی شکننده بر شما بفرستد و به [سزای] آن که کفر ورزیدید غرقتان کند، آنگاه برای خود در برابر ما کسی را نیابید که آن را دنبال کند؟»
«قاصف» باد کشنده ای است که در دریا میوزد. واژهی «تبیعا» به مفهوم یار و یاور و خونخواه معنا کرده اند.»1
این آیه اشاره به نادانی انسان دارد. او از حکومت خداوند به کجا میخواهد بگریزد، راه فراری وجود ندارد. انسانها چگونه پس از نجات از بلا، دوباره به کفران و ناسپاسی میپردازند. درست است که خداوند یک بار آنها را از دریا نجات داد، اما نجات از یک حادثه دلیل بر این نمیشود که اگر آنها دوباره ناسپاسی کردند به بلا گرفتار نشوند. برای خداوند کاری ندارد که آنها رابه دلایل مختلف به دریا بازگرداند و به وسیلهی طوفانی کشنده، آنها را هلاک سازد.
«حق ناسپاسان، انسانهایی لحظه نگر و فریفتهی آرامش و امنیت هستند. برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعی خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل میشوند.»2
انسان باید آن قدر هوشیار باشد که از یک سوراخ دوبار گزیده نشود. وقتی یک بار دچار بلا شد وخداوند او را نجات داد، دیگر نباید خداوند را فراموش کند. چون بار اول برای بیدار کردن انسان بوده و تضمینی وجود ندارد که اگر بار دیگر دچار بلا شد، این بار نیز خداوند او را نجات دهد.
«به همان گونه که درد نشانهی بیماری است، بلا نیز نشانهی گناهکاری است. پس اگر انسانها کافر شوند و به گمراهی خود ادامه دهند و گرفتار بلا شوند، این بلا نشانهی آن است که خدا آنان را به سبب گناهکار بودن بیم میدهد و آنان را از این بلا رهایی نمیبخشد، مگر آنکه خلوص نیت پیدا کنند و خلاصه آن است که، خداوند سبحانه و تعالی از آن جهت انسان را مبتلا به بلا میسازد که روح ایمان را در او ژرفتر سازد، ولی او گاه پس از رهایی از بلا کافر میشود و گاه بلا به عذاب تحول پیدا میکند.»3
وقتی خداوند به انسان نعمتی عنایت میکند و انسان ناسپاسی میکند، اثرات ناسپاسی او تنها به خودش بر نمیگردد، بلکه دیگران را نیز ممکن است از راه حق باز دارد. چون بعضی از انسانها، افراد ساده و بیسوادی هستند و با دیدن عملکرد او، ممکن است آنها نیز راه را اشتباه بروند. برای همین خداوند در همین دنیا، افراد ناسپاس را کیفر میکند.
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) :«اَسرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبُةًکُفرانُ النِّعمَةِ عقوبت کیفر کفران نعمت از کیفر همهی گناهان زودتر تحقق مییابد.»1
وقتی انسان به کفران نعمات الهی میپردازد ممکن است خداوند در این دنیا او را به وسیلهی بلایای طبیعی مانند سیل به هلاکت برساند.
از دیگر آیاتی که به حقیقت عذاب دنیوی اشاره دارد آیۀ 16 و 17 سورۀ سبأ میباشد.
«فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ ... ذَلِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِی إِلَّا الْکَفُورَ»
«پس روی گردانیدند و برآنان سیل [سد] عرم را روانه کردیم، ... این [عقوبت] را به [سزای] آنکه کفران کردند به آنان جزا دادیم و آیا جز ناسپاس را به مجازات میرسانیم؟»
«"عرم"در اصل از "عرامه" به معنی خشونت و کج خلقی و سختگیری است و توصیف سیلاب به آن اشاره به شدت خشونت و ویرانگری آن است. بعضی"عرم" را به معنی موشهای صحرایی گرفتهاند که بر اثر رخنه در این سد مایهی ویرانی آن شد.»2
همان طور که در بخش "سلب نعمت" به این آیه اشاره شده و توضیحات کامل آورده شد، مردم این منطقه از همه لحاظ در وفور نعمت بودند. اما آنها از خداوند رو برگرداندند وبه کفران نعمات الهی پرداختند. خداوند نیز آنها را به سزای اعمالشان رساند و با سیل ویران کنندهای آنها را نابود ساخت وعدهای از آنها را نیز پراکنده ساخت.
«گفته شده که عرم نام سدی است که بلقیس ملکهی سبا درست کرده بود و در میان دو کوه باسنگ و تیر، تا آب باران در آن جمع شود و سیلاب در پشت آن بند جمع میشد. تا بلقیس درگذشت و ایشان طاغی شدند و از حد گذراندند. خداوند موشهای بزرگی را بر ایشان مسلط ساخت و آن بند را سوراخ کردند. آب طغیان کرد و آن سد را خراب نمود و ایشان بعضی هلاک شدند و برخی در عالم متفرق شدند.»3
خداوند انسانها را خیلی سریع به خاطر گناهانشان دچار عذاب نمیکند مگر آنکه خود آنها به گناهانشان اصرار ورزند. «"کفور" که در متن آیه آمده، صیغهی مبالغه است یعنی کسی که مکرر در مکرر کفران کند.»1
1 سورۀ اسراء آیۀ 68
2 شرح واژه های قرآن در ترجمه ی تفسیر مجمع البیان، علی کرمی فریدونی، ج 31، ص378
3 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 8، ص 195
1 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی ، ترجمه ی احمد آرام، ج 6، ص 268
2 گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج 2، ص 331
3 سورۀ اسراء آیۀ 69
1 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 8، ص196
2 تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی وجمعی از محققان، ج10، ص186
3 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمهی احمد آرام، ج 6، ص269
1 ارزشها و ضد ارزشها در قرآن، انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، بهار 1377، چاپ دوم، ابوطالب تجلیل، ص295؛ آیین زندگی،انتشارات ناس، بی جا، بی تا، شهید دستغیب،ص95
2 تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان، ج18 ، ص59
3 گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج2، ص330
1 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه ی عبدالمحمد آیتی- احمد آرام، ج10، ص359