بلکه از حضرت صادق (علیه السلام) مروی است: (اکبر الکبائر الشرک بالله. از هر گناه کبیره بزرگتر، شرک به خداست) و دلیل بر اینکه بزرگترین گناهان کبیره است فرمایش پروردگار است، میفرماید: (إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَی إِثْمًا عَظِیمًا .)1 مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمی بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می بخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافته است. »2
خداوند در مقام ذات و صفات و افعال و عبادت یکی است و شریکی ندارد. بعضی از انسانها در هر کدام از اینها خداوند را دارای شریک میدانند. «بعضی از فرقههای بتپرستان برای هر نوعی از مخلوقات رب النوعی قرار دادهاند و میگویند آب را خدایی است جدا و هوا را خدایی است جدا و هکذا.»3
اینکه انسان موجوداتی را که همه مخلوق خداوند هستند را برای خدا شریک قرار میدهد، در صورتی که اینها همه نعمتهایی هستند از طرف خداوند برای انسان تا وی را به کمال رسانده و خدا را به او بشناسانند و این رفتار او کفران نعمات الهی است.
انسانها هرچه دارند از خداوند است. اگر آنها قدرت بر انجام کاری دارند، این قدرت را خداوند در اختیار آنها قرار داده است. حال که خداوند بر انسان منت گذاشته و او را به نعمت ایمان و سرپرستی انسانهای صالح هدایت کرده است باید شکرگزار او باشد، نه اینکه با شرک خود، به ناسپاسی نعمات پروردگار بپردازد.
از طرفی خدا وعده داده است که انسانهای با ایمان و با تقوا را در زمین جانشین خود کند و همینطور دین اسلام را نیز در سراسر گیتی گسترش دهدو آن ترسی که انسانهای با ایمان قبل از این از ظالمان و کافران داشتند به سبب ظلم آنها با سلطه و جانشین کردن انسانهای صالح در زمین به امنیت و آسایش تبدیل کند.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»1
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند.»
منظور از جانشین کردن، بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و منظور از دین، دین اسلام میباشد و اگر بعد از زمان پیامبر که خداوند دینش را کامل کرد کسی به کفر گرایش پیدا کند و از اسلام رو برگرداند و نعمت هدایت را قبول نکند، آنها افرادی ناسپاس و کفران پیشه خواهند بود.
«خداوند دین آسمانی اسلام را که برای ایمان آورندگان و شایسته کرداران پسندیده است، به سود آنان در کران تا کران گیتی استقرار خواهد بخشید و آن را بر دیگر ادیان و مذاهب چیره و پیروز خواهد ساخت. به باور پارهای، منظور از اقتدار بخشیدن به دین خدا این است که دینداران و دینباوران راستین را عزیز میسازد و دین ستیزان را به ذلّت میکشد تا مردم بتوانند با احساس امنیت و آزادی، عقیده قلبی و ایمان دینی خود را آشکار سازند.»2
و دیگر اینکه میتوان گفت منظور از جانشین کردن انسانهای صالح، زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد که تمام جهان، سراسر همه یکتاپرست میشوند و دین همۀ مردم نیز، دین اسلام خواهد بود و انسانهایی که بعد از ظهور به دعوت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لبیک نگویند و به گردنفرازی خود ادمه دهند آنها انسانهایی ناسپاس هستند.
«کلمۀ (ذلک) در جمله (وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ) سیاق شهادت میدهد اشاره است به موعود. بنابراین، مناسب تر آن است که کلمۀ (کفر) را به معنای (کفران) و در مقابل (شکر) بدانیم و چنین معنا کنیم که: (هرکس کفران کند و خدا را شکر نگوید و بعد از تحقق این وعده عوض شکر با کفر و نفاق و سایر گناهان مهلکه، کفران نعمت کند، چنین کسانی کاملان در فسقند.»1
اگر انسانها قدر حاکمیت انسانهای صالح و امنیت در پناه دین را ندانند، خداوند نیز خلافت و حاکمیت دین را از آنها میگیرد و بر آنها حاکمانی ظالم مسلط خواهد کرد. «انسانها تا ایمان و عمل و دفاع از حق را دارند جانشین طاغوتیان خواهند بود و چون لیاقت و آمادگی را از دست دادند، خلافت هم از دستشان گرفته خواهد شد، چنانکه بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان شد، معاویهها و یزیدها روی کار آمدند، علیها و حسینها (علیهم السلام) شهید گردیدند، حکومت اسلام به سقوط گرایید.»2
وقتی انسان فلان حاکم و یا فلان شخص را دخیل در درست شدن کارش بداند و در عقیده نیز آن را قبول داشته باشد، این شرکی خفی است که باعث کفران نعمت میشود.
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: « ألإشراکُ کُفرٌ. شرک ورزیدن کفر و نا سپاسی است.»3
خداوند از طریق فرستادن پیامبران و نشانههایی که در عالم طریقت وجود دارد، برای انسانها اتمام حجت کرده است. حال اگر انسانی بخواهد، چشمانش را به روی همۀ اینها ببندد و باز برای خداوند شریک قائل شود و به کفران نعمات او بپردازد، خود مسئول است و باید در قیامت جوابگو باشد.
خداوند با توجه به آیۀ ذیل شرک را عاملی برای کفران نعمات میداند.
«لِیَکْفُرُواْ بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»4
«[بگذار] تا آنچه را به ایشان عطا کردهایم ناسپاسی کنند. اکنون برخوردار شوید، و[لی] زودا که بدانید.»
نتیجه شرک انسانها کفران نعمات الهی است. زیرا آنها فقط این دنیا و ظواهر زندگی مادی آن را می بینند و همه چیز را از حیث مادی آن مورد بررسی قرار میدهند و پردههای ظلمت جلوی دیدگان آنها را گرفته است و نمیتوانند و نمیخواهند که حقیقت را ببینند.
«مشرکان در مسیر زندگی جز کفران، هدف دیگری ندارند، تنها هدفشان کفران نعمتهای خدا و ترک شکر او است و این بدان جهت است که اشتغال به محسوسات و مادیات، در دلهایشان ملکه راسخی قرار داده و آن ملکه پردۀ ضخیمی میان آنان و معرفت فطریشان، توحید خدایشان در ربوبیت را از یادشان برده است. برای این است که نعمت خدا را کفران میکنند، چون این کفرانشان که کفران دائمی است و بر آن اصرار میورزند و بر خدا نیز استکبار میورزند.»1
وقتی انسانها به غیر خداوند توجه پیدا میکنند، باعث میشود که به کفران نعمتهای الهی بپردازند. مشرکان با کفران نعمتهای الهی در آزمون خداوند دچار شکست میشوند. وقتی مشرکان با دین خدا به دشمنی میپردازند، دینی که مایۀ نجات آنهاست و نعمتی از طرف خداوند است، این چیزی جز کفران نعمت الهی نیست.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «ألشِّرکُ أخفَی فِی اُمَّتِی مِن دَبِیبِ النَّملِ عَلَی الصَّفا فِی اللَّیلةِ الظَّلماءِ وَ أدناهُ أن تُحِبَّ عَلی شَیئٍ مِنَ العَدلِ وَ هَلِ الدِّینُ الّا الحُبُّ فِی اللهِ وَ البُغضُ فِی اللهِ ؟ قالَ اللهُ تعالی: قُل إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحبِبکُمُ اللهُ. شرک در امت من از گذر کردن مور بر کوه صفا در شب تاریک نهان تر است و نزدیکتر از همه آنست که چیزی از ستم را دوست داری یا چیزی از عدل را دشمن داری مگر دین جز دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خداست؟ خدای والا گوید: بگو اگر خدا را دوست دارید مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد.»2
1 سوره نساء آیۀ 48
2 گناهان کبیره، آیت الله شهید دستغیب، ج 1، ص 55
3 همان، ص 56
1 سوره نور آیۀ 55
2 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 9، ص 687
1 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص 212
2 تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج 7، ص 244
3 غرر الحکم و درر الکلم آمدی (ره) (به صورت موضوعی)، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران1380، چاپ چهارم، با شرح و ترجمۀ فارسی، ترجمۀ سیدهاشم رسولی محلاتی، ج 1، ص 562
4 سورۀ نحل آیۀ 55
1 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 12، ص 395
2 نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ص 385