عقاید

Just god

عقاید

Just god

فراوانی نعمت

فراوانی نعمت

یکی دیگر از عواملی که باعث کفران نعمت می­شود فراونی نعمت است. خداوند نعمت­های فراوانی برای هدایت و آرامش انسان آفریده است و بعضی از نعمت­ها مثل خورشید، باران، شب و روز و ... برای همۀ انسان­ها چه با ایمان و کافر، شاکر و ناسپاس، به طور یکسان قرار داده است.

خداوند بر اساس نیازها و ویژگی­ها و حالاتی که در انسان­ها وجود دارد، نعمت­های خاصی به آنها داده است. انسان برای اینکه سیراب شود نیاز به آب دارد، لذا خداوند باران را از آسمان برای او فرود می­آورد تا انسان از این طریق نیاز درونی­اش برآورده شود. انسان برای دیدن اجسام و طبیعت و سلامتی­اش و ... نیاز به نور خورشید دارد، خداوند خورشید را برای او آفریده است. برای اینکه انسان به آرامش برسد و نسلش ادامه پیدا کند او را جفت آفریده است و همینطور نعمت­های فراوان دیگری که انسان­ها حتی از شمردن آنها عاجز هستند، برای آنها آفریده است.

اما بعضی از انسان­ها با دیدن نعمتهای بسیار به جای اینکه به شکرگزاری و سپاس خداوند بپردازند، بر عکس گاهی همین فراوانی نعمت باعث فراموشی خداوند سبحان شده و به طوری که به نا سپاسی و کفران نعمات او می­پردازند.

«اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ»1

«خدا [همان] کسی است که شب را برای شما پدید آورد تا در آن آرام گیرید، و روز را روشنی بخش [قرار داد]. آری، خدا بر مردم بسیار صاحب تفضل است، ولی بیشتر مردم سپاس نمی­دارند.»

خداوند در این آیه به زیبایی خود را معرفی کرده است و به دو نعمت بزرگ خود یعنی شب و روز اشاره دارد. انسان­ها اگر این نعمت­ها را از بُعد معنوی مورد بررسی قرار دهند، با مشاهده آنها می­توانند به عظمت و بزرگی خالق آنها پی ببرند، و اگر از بعد مادی به آنها نگاه کنند نیز ثمرات بسیاری برای آنها دارد. خداوند شب را برای آرامش و استراحت و روز را برای فعالیت و تلاش قرار داده است و هیچ کدام از دیگری پیشی نمی­گیرند و هر کدام در زمانی معین در رفت و آمد هستند.

«هنگامیکه آفریدگان به وقت فرار رسیدن تیرگی شب به قرارگاه­های خود پناه می­برند و در سکون و آرامش می­آسایند، و سلول­های تن و نسجها مدتی دور از آثار پرتوهای خورشید به سر می­برند، نعمت شب که خدا آن را برای آرامش و آسایش قرار داده جلوه­گر می­شود. پس اگر شب نمی­بود، نعمت روز هنگامیکه طبیعت، از گیاه و جاندارانش بیدار می­شوند و موجودات ردای روشنایی می­پوشند، چنان گوئی به یکدیگر می­نگرند، بر انسان جلوه افروز نمی­شد، پس او آرامش شب، فعالیت و جنبش و فروزش روز را آماده می­سازد.»2

دو نعمت شب و روز جزء اصلی­ترین نیازهای افراد است که زندگی آنها بر پایۀ آن می­چرخد. اما انسان این دو نعمت بزرگ را فراموش کرده و نمی­داند که خداوند از فضل و بخشش خود این نعمت­ها را به او ارزانی داشته است. تنها حقی که انسان­ها در مورد خداوند باید رعایت کنند این است که سپاسگزار او باشند و بدانند که این نعمت­ها از اوست و در دل به یاد او باشند و در عمل نیز با اعضاء و جوارح خود به عبادت و بندگی خالصانه بپردازند. اما متأسفانه انسان­ها این حق را فراموش کرده و به جای اینکه فراوانی نعمت باعث شکرگزاری بیشتر شود، باعث کفران نعمت­های خداوند شده است.

«نشان فضل و کرم خدا و فزون بخشی او، این نعمت­های فراوانی است که مردم بی آنکه در خور آنها باشند، همه را به آنان ارزانی داشته است و همگان از این خوان پر برکت بهره­ور می­گردند، اما شگفت اینجاست که بیشتر مردم به جای اعتراف به نعمت­های خدا و سپاس از ارزانی دارنده آنها، نعمت­ها را انکار و در زندگی خود کفران می­ورزند.»1

آیۀ دیگری که خداوند به کفران نعمت الهی به واسطه فزونی آن اشاره کرده است آیۀ 50 سورۀ فرقان می­باشد.

« وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا.»

«و قطعا آن [پند] را میان آنان گوناگون ساختیم تا توجه پیدا کنند، و [لی] بیشتر مردم جز ناسپاسی نخواستند.»

«مراد از تصریف آب، گرداندن و بردن آن از اینجا به آنجا است.»2

خداوند متعال در این آیه به یکی دیگر از نعمت­های خود اشاره دارد و آن تصریف است، اما در مورد اینکه مراد از این تصریف چیست، بعضی گفته­اند منظور «باران»3 و بعضی گفته­اند «بر تقسیم ابرها»4 و بعضی گفته­اند «قرآن»5 است. که البته در کل می­توان به همۀ آنها تفسیر کرد. خداوند متعال باران را که مایۀ رحمت و برکت و سرسبزی باغ­ها و پرشدن چشمه­ها می­باشد را برای انسان­ها نازل می­کند. اگر باران نبود انسان­ها از تشنگی و گرسنگی هلاک می­شدند. زیرا کشتزارها و باغ­ها نیاز به آب دارند تا پر محصول شوند.

اینکه در این آیه می­فرماید آن را گوناگون ساختیم، این است که اگر خداوند کاری می­کرد که فقط بر یک منطقه باران ببارد، سیل آن منطقه را برمی­داشت و مردم آن را هلاک می­کرد و منطقه­ای دیگر نیز از بی بارانی و بی آبی هلاک می­شدند. اما می­بینیم که خداوند در همه جای جهان تعادل را رعایت کرده است.

«ما این باران را میان زمینیان می­گردانیم و آن را به گونه­ای پخش می­سازیم که مبادا در یک جا هماره ببارد و در جای دیگر هرگز نبارد، بلکه آن را براساس حکمت و مصلحت می­گردانیم. هدف این است که مردم در این مورد بیاندیشند و بر قدرت بی­کران و تدبیر شگفت گردانندۀ هستی پی ببرند و بدانند که نباید جز اورا بپرستند.»1

و اینکه گفته­اند منظور از نعمت­های گوناگون، آیات قرآن است، به این دلیل است که خداوند در این قرآن، آیات گوناگونی برای سعادت و خوشبختی انسان نازل کرده است و اگر انسان­ها در آن تفکر کنند به (صراط المستقیم) رهنمون خواهند شد.

«اکثر مردم در نیمۀ نخست بعثت، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بی اعتنایی می­کردند.»2

« (وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا) معنی این است که ما مثل­ها و کلمات خود را تقسیم کردیم و آنها را برای همۀ مردم بیان نمودیم و در سرزمین­های گوناگون کتابی از سوی خدا فرو فرستادیم که از طریق پیامبری که از جانب اوست رسالت او را برای بشریت حمل می­کند.»3

اما متأسفانه بعضی از انسان­ها با دیدن کثیر نعمت­ها خداوند را فراموش کرده و به کفران نعمات الهی می­پردازند. «جمله (لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا) تعلیل و بیان دلیل تصریف است و معنایش این است که سوگند می­خورم که ما آب را در میان مردم جا به جا نکردیم مگر برای اینکه متذکر شوند و شکر بجای آرند. ولی بیشتر مردم از ادای شکر نعمت­های ما خودداری کردند.»4

گاهی انسان­ها با دیدن نعمات فراوان چنان در آنها دچار تحیر می­شوند که آفریدگارِ آنها را فراموش کرده و به جای شکرگزاری به ناسپاسی می­پردازند. مانند انسانی که خداوند به او باغ پر محصولی داده باشد. چنان سرگرم و مشغول این نعمت می­شود که یادش می­رود، این نعمات از جانب پروردگار است و به جای شکرگزاری به گفتن سخنان کفرآمیز مشغول می­شود و می­گوید؛ زحمات من بود که باعث شد درختان اینگونه پر محصول شوند. اما همین که آن محصول را خداوند از او بگیرد، شاید تازه به خود بیاید.

همه چیز در این عالم به خداوند وابسته است و در ید توانای او قرار دارد. اگر انسان حق آنها را به جا نیاورد، این خود می­تواند عاملی برای کفران آنها محسوب شود. از این رو از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که نعمت­های الهی آویخته به عرش است و تقاضای عدم کفران را از خداوند متعال دارند.

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) می­فرمایند: «ثَلاثُ مُعَلَقاتٌ بِالعَرشِ: اَلرَّحِمُ تقَوُلُ: (اَللّهُمَ إِنِّی بِکَ فَلا اَقطَعُ) وَالامانَةُ تَقُولُ: (اَللّهُمَ إِنِّی بِکَ فَلا اُختانُ) و اَلنِّعمَةُ تقَوُلُ: (اَللّهُمَ إِنِّی بِکَ فَلا اَکفُر). سه چیز به عرش آویخته است: خویشاوندی گوید: خدایا من به تو وابسته­ام مرا نَبُرند و امانت می­گوید: خدایا من به تو وابسته­ام در من خیانت نکنند و نعمت می­گوید: خدایا من به تو وابسته­ام مرا کفران نکنند.»1

خداوند در آیۀ 72 سورۀ نحل می­فرماید:

«وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ»

«و خدا برای شما از خودتان همسرانی  قرار داد، و از همسرانتان برای شما پسران و نوادگانی نهاد و از چیزهای پاکیزه به شما روزی بخشید. آیا [باز هم] به باطل ایمان می آورند و به نعمت خدا کفر می ورزند؟»

«(حَفَدَةً) اصل کلمه مشتق از لفظ (حفد) آمده است که به معنی تند به کار برخاستن است و به همین سبب به یاران و اعوان به سبب سرعت در فرمانبرداریشان(حفدة) می­گویند. چنان می­نماید که حفید به معنی کسی است که به شخص خدمت می­کند، خواه پسر پسرش باشد یا پسر دخترش یا همسر دخترش.»1

«از دیدگاه (مقاتل) منظور از (بنین) پسران کوچک است و منظور از (حفدة) پسران بزرگی می­باشد که یا رویاروی پدر در فراز و نشیب زندگی هستند و برای او کار می­کنند.»2

این آیه نیز بیانگر نعمت­های خداوند است. انسان موجودی اجتماعی است و نمی­تواند تنها زندگی کند، از این رو نیاز به یار و همدم دارد، تا در لحظات سختی و خستگی در کنار او آرامش بگیرد و نقایص خود را توسط یکدیگر رفع کنند. برای همین خداوند برای او از جنس خودش همسری آفریده است. تا ضمن تکثیر نسل با بهره­مندی از آنچه خداوند در اختیار او قرار داده، به کمال مطلوب خود نائل آید.

«اگر نیازمندی نفسانی و طبع شناختی و اجتماعی موجود میان زن و شوهر وجود نمی­داشت، این تعاون و همکاری ژرف و گستردۀ میان دو همسر هرگز بوجود نمی­آمد. آن نعمتی بزرگ است که خداوند متعال به ما ارزانی داشته و همسران را چنان آفریده که گویی همچون پاره­هایی جدا شدۀ از یکدیگر و از هر پاره­ای از مرد پاره­ای از زن نشأت یافته است که پیوسته در جستجوی یکدیگرند تا آنگاه که مرد و زن با یکدیگر ملاقات کنند و همۀ پاره­های دو وجود بدنی و روانی و عقلانی هر دوشان به هم برسند.»3

وجود همسر مایۀ آرامش و داشتن فرزند مایۀ امید است و به ادامۀ زندگی معنی بیشتری می­بخشد و افراد را به داشتن هدف و کار و فعالیت بیشتر رهنمون می­کند.

«بنابراین از طریق ازدواج و تشکیل خانواده، همدلی و همدمی پدید می­آید، انزوا جویی و گریز از حیات از میان می­رود. سازندگی و خلاقیت بر اثر آن پدید می­آید. آدمی با تشکیل خانواده، به حقیقت وظیفه مهم و خطیر خود، که همان پیشرفت مدنیت و فرهنگ بشری است جامه­ی عمل می­پوشد.»4

متأسفانه، با اینکه خداوند اینگونه نعمت­های فراوان را به انسان عنایت کرده، اما او به صورت زبانی و مخصوصاً عملی به کفران نعمت­های خداوند می­پردازد. یعنی افراد با ازدواج می­توانند، مشکلات اخلاقی و خطاهایی که در درونشان وجود دارد و ممکن است خودشان متوجه آنها نشوند را رفع کنند. خداوند در وجود انسان غرایز جنسی قرار داده است، که به جنس مخالف تمایل دارد و رفتار و حرکات و کلام او برایش جذاب است. انسان با ازدواج می­تواند از آلودگی­ها دور شود و غرایزش را به طور مشروع ارضاء کند. «پس ترک ازدواج و جلوگیری از فرزند و تحریم حلال­های الهی باطل گرایی و کفران نعمت است و با وجود همسر و رزق حلال، زنا و حرام خواری، کفران نعمت الهی است.»1



1 سوره مؤمن آیۀ 61

2 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه پرویز اتابکی، ج 12، ص 117

1 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 12، ص 741

2 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص 315

3 همان

4 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ج 8، ص 453

5 تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان، ج 12، ص 446

1 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 10، ص 72

2 تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ج 12، ص 447

3 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه پرویز اتابکی، ج 8، ص 453

4 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص 315

1 نهج الفصاحه، مجموعۀ کلمات قصار حضرت رسول (صل الله علیه و آله و سلم) با ترجمۀ فارسی، مترجم و فراهم آورنده ابوالقاسم پاینده، ص 263

1 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه احمد آرام، ج 6، ص 94

2 مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 7 ، ص 670

3 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه احمد آرام، ج 6، ص 94

4 راهنمای ازدواج، امیر ملک محمودی الیگودرزی، مؤسسه انتشارات مشهور، قم 1382، چاپ یاران، چاپ هشتم 1383، ص 23

1 تفسیر نور، محسن قرائتی، ج 6، ص 426 و تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان، ج 9، ص 467

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد