خداوند بر اساس نیازها و ویژگیها و حالاتی که در انسانها وجود دارد، نعمتهای خاصی به آنها داده است. انسان برای اینکه سیراب شود نیاز به آب دارد، لذا خداوند باران را از آسمان برای او فرود میآورد تا انسان از این طریق نیاز درونیاش برآورده شود. انسان برای دیدن اجسام و طبیعت و سلامتیاش و ... نیاز به نور خورشید دارد، خداوند خورشید را برای او آفریده است. برای اینکه انسان به آرامش برسد و نسلش ادامه پیدا کند او را جفت آفریده است و همینطور نعمتهای فراوان دیگری که انسانها حتی از شمردن آنها عاجز هستند، برای آنها آفریده است.
اما بعضی از انسانها با دیدن نعمتهای بسیار به جای اینکه به شکرگزاری و سپاس خداوند بپردازند، بر عکس گاهی همین فراوانی نعمت باعث فراموشی خداوند سبحان شده و به طوری که به نا سپاسی و کفران نعمات او میپردازند.
«اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ»1
«خدا [همان] کسی است که شب را برای شما پدید آورد تا در آن آرام گیرید، و روز را روشنی بخش [قرار داد]. آری، خدا بر مردم بسیار صاحب تفضل است، ولی بیشتر مردم سپاس نمیدارند.»
خداوند در این آیه به زیبایی خود را معرفی کرده است و به دو نعمت بزرگ خود یعنی شب و روز اشاره دارد. انسانها اگر این نعمتها را از بُعد معنوی مورد بررسی قرار دهند، با مشاهده آنها میتوانند به عظمت و بزرگی خالق آنها پی ببرند، و اگر از بعد مادی به آنها نگاه کنند نیز ثمرات بسیاری برای آنها دارد. خداوند شب را برای آرامش و استراحت و روز را برای فعالیت و تلاش قرار داده است و هیچ کدام از دیگری پیشی نمیگیرند و هر کدام در زمانی معین در رفت و آمد هستند.
«هنگامیکه آفریدگان به وقت فرار رسیدن تیرگی شب به قرارگاههای خود پناه میبرند و در سکون و آرامش میآسایند، و سلولهای تن و نسجها مدتی دور از آثار پرتوهای خورشید به سر میبرند، نعمت شب که خدا آن را برای آرامش و آسایش قرار داده جلوهگر میشود. پس اگر شب نمیبود، نعمت روز هنگامیکه طبیعت، از گیاه و جاندارانش بیدار میشوند و موجودات ردای روشنایی میپوشند، چنان گوئی به یکدیگر مینگرند، بر انسان جلوه افروز نمیشد، پس او آرامش شب، فعالیت و جنبش و فروزش روز را آماده میسازد.»2
دو نعمت شب و روز جزء اصلیترین نیازهای افراد است که زندگی آنها بر پایۀ آن میچرخد. اما انسان این دو نعمت بزرگ را فراموش کرده و نمیداند که خداوند از فضل و بخشش خود این نعمتها را به او ارزانی داشته است. تنها حقی که انسانها در مورد خداوند باید رعایت کنند این است که سپاسگزار او باشند و بدانند که این نعمتها از اوست و در دل به یاد او باشند و در عمل نیز با اعضاء و جوارح خود به عبادت و بندگی خالصانه بپردازند. اما متأسفانه انسانها این حق را فراموش کرده و به جای اینکه فراوانی نعمت باعث شکرگزاری بیشتر شود، باعث کفران نعمتهای خداوند شده است.
«نشان فضل و کرم خدا و فزون بخشی او، این نعمتهای فراوانی است که مردم بی آنکه در خور آنها باشند، همه را به آنان ارزانی داشته است و همگان از این خوان پر برکت بهرهور میگردند، اما شگفت اینجاست که بیشتر مردم به جای اعتراف به نعمتهای خدا و سپاس از ارزانی دارنده آنها، نعمتها را انکار و در زندگی خود کفران میورزند.»1
آیۀ دیگری که خداوند به کفران نعمت الهی به واسطه فزونی آن اشاره کرده است آیۀ 50 سورۀ فرقان میباشد.
« وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا.»
«و قطعا آن [پند] را میان آنان گوناگون ساختیم تا توجه پیدا کنند، و [لی] بیشتر مردم جز ناسپاسی نخواستند.»
«مراد از تصریف آب، گرداندن و بردن آن از اینجا به آنجا است.»2
خداوند متعال در این آیه به یکی دیگر از نعمتهای خود اشاره دارد و آن تصریف است، اما در مورد اینکه مراد از این تصریف چیست، بعضی گفتهاند منظور «باران»3 و بعضی گفتهاند «بر تقسیم ابرها»4 و بعضی گفتهاند «قرآن»5 است. که البته در کل میتوان به همۀ آنها تفسیر کرد. خداوند متعال باران را که مایۀ رحمت و برکت و سرسبزی باغها و پرشدن چشمهها میباشد را برای انسانها نازل میکند. اگر باران نبود انسانها از تشنگی و گرسنگی هلاک میشدند. زیرا کشتزارها و باغها نیاز به آب دارند تا پر محصول شوند.
اینکه در این آیه میفرماید آن را گوناگون ساختیم، این است که اگر خداوند کاری میکرد که فقط بر یک منطقه باران ببارد، سیل آن منطقه را برمیداشت و مردم آن را هلاک میکرد و منطقهای دیگر نیز از بی بارانی و بی آبی هلاک میشدند. اما میبینیم که خداوند در همه جای جهان تعادل را رعایت کرده است.
«ما این باران را میان زمینیان میگردانیم و آن را به گونهای پخش میسازیم که مبادا در یک جا هماره ببارد و در جای دیگر هرگز نبارد، بلکه آن را براساس حکمت و مصلحت میگردانیم. هدف این است که مردم در این مورد بیاندیشند و بر قدرت بیکران و تدبیر شگفت گردانندۀ هستی پی ببرند و بدانند که نباید جز اورا بپرستند.»1
و اینکه گفتهاند منظور از نعمتهای گوناگون، آیات قرآن است، به این دلیل است که خداوند در این قرآن، آیات گوناگونی برای سعادت و خوشبختی انسان نازل کرده است و اگر انسانها در آن تفکر کنند به (صراط المستقیم) رهنمون خواهند شد.
«اکثر مردم در نیمۀ نخست بعثت، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بی اعتنایی میکردند.»2
« (وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا) معنی این است که ما مثلها و کلمات خود را تقسیم کردیم و آنها را برای همۀ مردم بیان نمودیم و در سرزمینهای گوناگون کتابی از سوی خدا فرو فرستادیم که از طریق پیامبری که از جانب اوست رسالت او را برای بشریت حمل میکند.»3
اما متأسفانه بعضی از انسانها با دیدن کثیر نعمتها خداوند را فراموش کرده و به کفران نعمات الهی میپردازند. «جمله (لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا) تعلیل و بیان دلیل تصریف است و معنایش این است که سوگند میخورم که ما آب را در میان مردم جا به جا نکردیم مگر برای اینکه متذکر شوند و شکر بجای آرند. ولی بیشتر مردم از ادای شکر نعمتهای ما خودداری کردند.»4
گاهی انسانها با دیدن نعمات فراوان چنان در آنها دچار تحیر میشوند که آفریدگارِ آنها را فراموش کرده و به جای شکرگزاری به ناسپاسی میپردازند. مانند انسانی که خداوند به او باغ پر محصولی داده باشد. چنان سرگرم و مشغول این نعمت میشود که یادش میرود، این نعمات از جانب پروردگار است و به جای شکرگزاری به گفتن سخنان کفرآمیز مشغول میشود و میگوید؛ زحمات من بود که باعث شد درختان اینگونه پر محصول شوند. اما همین که آن محصول را خداوند از او بگیرد، شاید تازه به خود بیاید.
همه چیز در این عالم به خداوند وابسته است و در ید توانای او قرار دارد. اگر انسان حق آنها را به جا نیاورد، این خود میتواند عاملی برای کفران آنها محسوب شود. از این رو از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که نعمتهای الهی آویخته به عرش است و تقاضای عدم کفران را از خداوند متعال دارند.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «ثَلاثُ مُعَلَقاتٌ بِالعَرشِ: اَلرَّحِمُ تقَوُلُ: (اَللّهُمَ إِنِّی بِکَ فَلا اَقطَعُ) وَالامانَةُ تَقُولُ: (اَللّهُمَ إِنِّی بِکَ فَلا اُختانُ) و اَلنِّعمَةُ تقَوُلُ: (اَللّهُمَ إِنِّی بِکَ فَلا اَکفُر). سه چیز به عرش آویخته است: خویشاوندی گوید: خدایا من به تو وابستهام مرا نَبُرند و امانت میگوید: خدایا من به تو وابستهام در من خیانت نکنند و نعمت میگوید: خدایا من به تو وابستهام مرا کفران نکنند.»1
خداوند در آیۀ 72 سورۀ نحل میفرماید:
«وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ»
«و خدا برای شما از خودتان همسرانی قرار داد، و از همسرانتان برای شما پسران و نوادگانی نهاد و از چیزهای پاکیزه به شما روزی بخشید. آیا [باز هم] به باطل ایمان می آورند و به نعمت خدا کفر می ورزند؟»
«(حَفَدَةً) اصل کلمه مشتق از لفظ (حفد) آمده است که به معنی تند به کار برخاستن است و به همین سبب به یاران و اعوان به سبب سرعت در فرمانبرداریشان(حفدة) میگویند. چنان مینماید که حفید به معنی کسی است که به شخص خدمت میکند، خواه پسر پسرش باشد یا پسر دخترش یا همسر دخترش.»1
«از دیدگاه (مقاتل) منظور از (بنین) پسران کوچک است و منظور از (حفدة) پسران بزرگی میباشد که یا رویاروی پدر در فراز و نشیب زندگی هستند و برای او کار میکنند.»2
این آیه نیز بیانگر نعمتهای خداوند است. انسان موجودی اجتماعی است و نمیتواند تنها زندگی کند، از این رو نیاز به یار و همدم دارد، تا در لحظات سختی و خستگی در کنار او آرامش بگیرد و نقایص خود را توسط یکدیگر رفع کنند. برای همین خداوند برای او از جنس خودش همسری آفریده است. تا ضمن تکثیر نسل با بهرهمندی از آنچه خداوند در اختیار او قرار داده، به کمال مطلوب خود نائل آید.
«اگر نیازمندی نفسانی و طبع شناختی و اجتماعی موجود میان زن و شوهر وجود نمیداشت، این تعاون و همکاری ژرف و گستردۀ میان دو همسر هرگز بوجود نمیآمد. آن نعمتی بزرگ است که خداوند متعال به ما ارزانی داشته و همسران را چنان آفریده که گویی همچون پارههایی جدا شدۀ از یکدیگر و از هر پارهای از مرد پارهای از زن نشأت یافته است که پیوسته در جستجوی یکدیگرند تا آنگاه که مرد و زن با یکدیگر ملاقات کنند و همۀ پارههای دو وجود بدنی و روانی و عقلانی هر دوشان به هم برسند.»3
وجود همسر مایۀ آرامش و داشتن فرزند مایۀ امید است و به ادامۀ زندگی معنی بیشتری میبخشد و افراد را به داشتن هدف و کار و فعالیت بیشتر رهنمون میکند.
«بنابراین از طریق ازدواج و تشکیل خانواده، همدلی و همدمی پدید میآید، انزوا جویی و گریز از حیات از میان میرود. سازندگی و خلاقیت بر اثر آن پدید میآید. آدمی با تشکیل خانواده، به حقیقت وظیفه مهم و خطیر خود، که همان پیشرفت مدنیت و فرهنگ بشری است جامهی عمل میپوشد.»4
متأسفانه، با اینکه خداوند اینگونه نعمتهای فراوان را به انسان عنایت کرده، اما او به صورت زبانی و مخصوصاً عملی به کفران نعمتهای خداوند میپردازد. یعنی افراد با ازدواج میتوانند، مشکلات اخلاقی و خطاهایی که در درونشان وجود دارد و ممکن است خودشان متوجه آنها نشوند را رفع کنند. خداوند در وجود انسان غرایز جنسی قرار داده است، که به جنس مخالف تمایل دارد و رفتار و حرکات و کلام او برایش جذاب است. انسان با ازدواج میتواند از آلودگیها دور شود و غرایزش را به طور مشروع ارضاء کند. «پس ترک ازدواج و جلوگیری از فرزند و تحریم حلالهای الهی باطل گرایی و کفران نعمت است و با وجود همسر و رزق حلال، زنا و حرام خواری، کفران نعمت الهی است.»1
1 سوره مؤمن آیۀ 61
2 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه پرویز اتابکی، ج 12، ص 117
1 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 12، ص 741
2 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص 315
3 همان
4 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ج 8، ص 453
5 تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان، ج 12، ص 446
1 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 10، ص 72
2 تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ج 12، ص 447
3 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه پرویز اتابکی، ج 8، ص 453
4 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص 315
1 نهج الفصاحه، مجموعۀ کلمات قصار حضرت رسول (صل الله علیه و آله و سلم) با ترجمۀ فارسی، مترجم و فراهم آورنده ابوالقاسم پاینده، ص 263
1 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه احمد آرام، ج 6، ص 94
2 مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 7 ، ص 670
3 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه احمد آرام، ج 6، ص 94
4 راهنمای ازدواج، امیر ملک محمودی الیگودرزی، مؤسسه انتشارات مشهور، قم 1382، چاپ یاران، چاپ هشتم 1383، ص 23
1 تفسیر نور، محسن قرائتی، ج 6، ص 426 و تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان، ج 9، ص 467