یکی از آثار ناسپاسی انسان، استدراج است. استدراج، یعنی وقتی بندهای در گناهان فرو میرود و امید به بازگشتش وجود ندارد، خداوند نعمتش را برای او زیاد میکند تا آن شخص در نعمات فرو رفته و از یاد خداوند غافل شود و راه توبه بر او بسته میشود.
«"استدراج" در لغت به معنای این است که کسی در صدد برآید پله پله و به تدریج از مکانی و یا امری بالا رود یا پائین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود، ولیکن در این آیه قرینه مقام دلالت دارد بر اینکه منظور نزدیک شدن به هلاکت است یا در دنیا و یا در آخرت.»2
«به طوری که اهل لغت گفتهاند "استدراج" دو معنی دارد، یکی اینکه چیزی را تدریجاً بگیرند (زیرا اصل این ماده از "درجه" گرفته شده که به معنی "پله" است. همانگونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پائین عمارت به بالا یا به عکس، از پلهها استفاده میکند، همچنین هرگاه چیزی را تدریجاً و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند به این عمل استدراج گفته میشود.) معنی دیگر "استدراج" ، "پیچیدن" است. همانگونه که یک طومار را به هم میپیچند ولی با دقت روشن میشود که هر دو به یک مفهوم کلی و جامع یعنی "انجام تدریجی" باز میگردند.»3
"عذاب استدراج" یکی از مجازاتهای الهی است که آن را برای بسیاری از گناهکاران و کفران نعمت کنندگان به اجرا در میآورد.
«چنین افزایش نعمتی موجب میشود انسان بیش از گذشته در حالت غفلت بماند و امکان رجوع و انابه وی کم گردد. این حالت که در اصطلاح "استدراج" نامیده میشود، انسان غافل را لحظه به لحظه به وادی نیستی نزدیکتر نموده و در چاه هلاکت عمیق تری فرو خواهد برد، به طوری که پس از مدتی احساس میکند کار از کار گذشته و نابودی وی حتمی است و راه بازگشتی وجود ندارد.»1
یکی از آیاتی که به این حقیقت اشاره دارد آیۀ 182 سورۀ اعراف میباشد.
«وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ»
«و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج، از جایی که نمیدانند گریبانشان را خواهیم گرفت.»
تکذیب کردن آیات و نشانههای خداوند فقط این نیست که انسانها زباناً منکر خدا و رسول شوند، وقتی در عمل شکر نعمت را به جا نیاورند همان ناسپاسی و تکذیب آیات الهی است و آنجاست که خداوند آرام آرام و مرحله به مرحله آنها را به طریقی که خود نمیفهمند به سمت عذاب میبرد.
«(وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا) مکذب به آیات الهی کسانی هستند که انبیاء را تکذیب کردند و آنها را ساحر و مجنون و کذاب و مفتری گفتند و معجزات را سحر و جادو شمردند و قرآن را اساطیر الاولین و رقّی نام نهادند و احکام الهیه را دور انداختند.»2
کسانی که نشانههای الهی را نادیده گرفته و پیامبران را که واسطۀ فیض الهی هستند دروغگو شمرده و به دستورات پروردگار عمل نکردند، آنها به سوی ضلالت حرکت کردند. اینگونه انسانها نعمت رسالت را که از نعم معنوی است کفران نموده و خود خواستار گمراهی بودند. پس خداوند نیر با دادن نعمات زیاد آنها را به خود مشغول کرد تا هرچه بیشتر در مادیات غرق شوند.
یکی از نعم الهی این است که خداوند توفیق شکر نعمت را به انسان عطا کند. همینکه انسان نعمت را از خداوند متعال بداند و شکر او را به جا بیاورد این شکر کردن نیز نعمتی از نعمات الهی است. اما یکی از عذابهای الهی این است که توفیق شکرگزاری از انسان گرفته شود.
امام حسین (علیه السلام) میفرمایند: «الاستِدراجُ مِنَ اللهِ سُبحانَهُ لِعَبدِه أن یَسبِغَ عَلیهِ النَّعَمَ وَ یَسلِبَهُ الشُّکرَ. استدراج از خداوند سبحان برای بندهاش به این است که نعمت را به سوی او روانه کند و توفیق شکر نعمت را از او سلب نماید.»1
اگر انسان باداشتن نعمات بسیار در خواب غفلت بود و از خداوند دور شد و با انجام گناهان بسیار، موفق به توبه نشد، در اینجا برنامه "عذاب انسان" است.
قال الصادق (علیه السلام): «إنَّ اللهَ اذا اراد بعبدٍ خَیراً فَأذنَبَ ذَنباً أتبَعَهُ بِنِقمَةٍ و یُذکِرُهُ الاستغفارَ و اذا ارادَ بِعَبدٍ شَرّاً فَأذنَبَ ذَنباً أتبَعَهُ بِنِعمَةٍ لِیُنسِیهِ الاستغفارَ وَ یَتَمَادَّی بِها وَ هُوَ قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ: سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمُونَ بِالنِعَمِ عِندَالمَعاصِی.»2 «هنگامی که خداوند خیر بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را گوش مالی میدهد تا به یاد توبه بیفتد و هنگامی که شر بندهای را (به اثر اعمالش) بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش نماید وبه ان ادامه دهد، این همان است که خداوند عزوجل فرموده: (سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ) یعنی از طریق نعمتها به هنگام معصیتها آنها راتدریجاً از راهی که نمیدانند گرفتار میسازیم.»3
خداوند با طرق مختلف ناسپاسان را مجازات میکند، یکی از این طرق عذاب به صورت تدریجی است.
«فَذَرْنِی وَمَن یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ»4
«پس مرا با کسی که این گفتار را تکذیب میکند واگذار. به تدریج آنان را به گونهای که در نیابند [گریبان] خواهیم گرفت»
این سخن تهدیدی از سوی خداوند به پیامبر است که میفرماید: تو با این کفران کنندگان نعمت کاری نداشته باش و آنها را به حال خود رها کن، چون آنها دیگر قابل هدایت نیستند، ما آنها را پله پله به سوی عذاب پیش میبریم.
«این بیان در حقیقت هشدار است و منظور این است که همه کارهای این ظالمان و خودکامگان، نا روا و بیدادگرانه است. از این رو ای پیامبر، آنان را رها کن تا خود کیفرشان کنم. آری، اینان که قرآن را دروغ میشمارند و آیات رستاخیز و بازخواست و کیفر را انکار میکنند و حقوق مردم را پایمال میسازند و ... این تبهکاران را به من واگذار و در مورد آنان اندوه به دل راه مده که من آنان را بسندهام. من به آنها فرصت و مهلت میدهم و بیدرنگ زیر تازیانۀ عذاب نمیگیرم، چرا که تدبیر من بسیار دقیق است.»1
در هر گناهی که از انسان سر میزند، به نوعی کفران نعمتهای الهی است. وقتی شخصی، پیامبر، قرآن و روز رستاخیز و ... را تکذیب میکند در حقیقت نعمت نبوت و نعمت وجود قرآن را انکار کرده، که همین نوعی کفران نعمت است. خداوند به اینگونه اشخاص مهلت میدهد تا در کفر خود فرو رفته و کاملاً در چاه ضلالت بیفتند، وقتی به آخر خط رسیدند و مهلتشان تمام شد، آن موقع خداوند عذابش را بر آنان نازل میکند.
«در هر معصیتی کفران نعمتهای نامتناهی از نعمتهای الهی به عمل میآید خواه در اصول دین و خواه در فروع دین مثلاً وجود پیغمبر آخر الزمان (صلی الله علیه و آله و سلم) و بعثت آن حضرت، اعظم نعمتهای الهی است بر بندگان که آن حضرت را وسیله سعادات ابدی و واسطۀ نعمتهای دنیوی و اخروی گردانیده و همچنان اوصیای آن حضرت و شکر این نعمت آن است که اقرار به بزرگواری ایشان بکنند و اطاعت ایشان در اوامر و نواهی بکنند پس انکار ایشان کفران نعمت ایشانست.»2
هنگامیکه انسان گستاخی را به حد اعلی رساند و هیچ راه بازگشتی برای او وجود نداشت، خداوند در برابر هر گناه بنده، به او نعمت میدهد و آن انسان از خداوند غافل میشود و به صورت پله پله به سوی عذاب نزدیک میشود.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «إذا اَحدَثَ العَبدُ ذَنباً جَدَّدَ لَهُ نِعمَهً، فَیَدَعُ الاستغفارَ فَهُوَ الاستِدراجُ. گاه هنگامی که بندگان سرکش گناه میکنند خداوند به آنها نعمتی میدهد، آنها از گناه خود غافل میشوند و توبه را فراموش میکنند، این همان استدراج و بلا و عذاب تدریجی است.»1
انسانها در هنگام گناه سه دسته هستند: یا خود انسان بعد از گناه متوجه میشود و توبه میکند، یا خداوند سبحان او را دچار مشکلی میکند تا به یاد خداوند بیفتد و استغفار کند و دستۀ سوم انسانهایی هستند که در برابر نعمات الهی از خواب غفلت بیدار نمیشوند و به صورت تدریجی به سوی عذاب پیش میروند.
2 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8، ص 452
3 تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان، ج 7، ص 32
1 ره رستگاری، دکتر علی غضنفری، ج 3، ص 233
2 اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، اسلام، تهران، 1387 ش، چاپ دوم، سید عبدالحسین طیب، ج 6، ص 40
1 علم اخلاق اسلامی 3، ترجمۀ کتاب جامع السعادات، علامه مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، تهران، چاپ هشتم، 1385 ش/1427ق، ص 308
2 الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، مدرسۀ امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، قم، 1421 ق، چاپ اول، آیت الله مکارم شیرازی، ج 5، ص 314
3 تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان، ج 7، ص 35
4 سوره قلم آیۀ 44
1 عین الحیات، علامه محمدباقر مجلسی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، گرگان، چاپ اسلامیه، قم، 1382، ص 183
2 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 15، ص 139
1 تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان، ج 24، ص 416
2 ره رستگاری، دکتر علی غضنفری، ج 3، ص 233