خداوند میفرماید: « وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ»1
«و خدا شهری را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان میرسید، پس [ساکنانش] نعمتهای خدا را ناسپاسی کردند، و خدا هم به سزای آنچه انجام میدادند، طعم گرسنگی و هراس را به [مردم] آن چشانید.»
«"لباس" به پوشش گفته میشود، چرا که بدن را از سرما و گرما و از چشمها میپوشاند.»1 «به باور پارهای همانگونه که لباس بدن را فرا میگیرد، گرسنگی و ترس و اثر آنها نیز انسان را فرامیگیرد.»2
«خداوند اهل شهری به نام "ثرثار" را مثال میزند که به مردم آن جامعه روزیهای فراوانی عنایت کرده بود. به حدی که مردم احترام نعمات الهی را ندانسته و برای پاک کردن محل خروج فضولات غذایی از بدن، از خمیر نان استفاده میکردند و با این کارشان به کفران نعمات الهی پرداختند. خداوند نیز آن نعمتها را ازآنها گرفت و آن را تبدیل به گرسنگی و فقر شدید کرد. به حدی که مجبور شدند از همان نانهای آلوده خود را سیر کنند.»3
«در این آیه سرنوشت کفران کنندگان نعمت را بیان میکند، میگوید: خداوند لباس گرسنگی را به آنها چشانید، یعنی از یک سو گرسنگی تشبیه به لباس شده و از سوی دیگر به جای پوشاندن، چشاندن آمده است.»4 «این تعبیر اشاره به آن است که اولاً آنچنان قحطی آنها را فرا گرفت که گویی همچون لباس از هرسو آنان را احاطه نموده بود، و بدنشان را لمس میکرد و از سوی دیگر این قحطی آنچنان برای آنها ملموس شد که گوئی با زبان خود آن را میچشیدند واین دلیل بر نهایت فقر و فلاکت است که سراسر زندگی انسان را پر کند. در حقیقت همانگونه که در آغاز، نعمت رفاه، تمام وجود آنها را پر کرده بود، در پایان نیز بر اثر کفران، فقر به جای آن نشست.»5
حفظ نعمت از دو حال خارج نیست: یا انسان آن نعمت را میخواهد، یا آن را نمیخواهد. اگر انسان نعمتی را بخواهد با شکرگزاری ودرست مصرف کردن، آن را برای خود حفظ میکند، اما اگر ناشکری و ناسپاسی کرد وآن را در راه درست خود مصرف نکرد، باعث تغییر یافتن نعمت میشود.
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «سَبَبُ تَحَوُّلِ النِّعَمِ الکُفر. سبب تغییر یافتن نعمتها کفران است.»6
گاهی خداوند حاصل کار انسانهای ناسپاس را تباه کرده وآنان را به مشکل معیشت، گرفتار ودر تنگنای اقتصادی قرار میدهد.
«لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَی أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیلٍ * ذَلِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِی إِلَّا الْکَفُورَ»1
«قطعا برای [مردم] سبا در محل سکونتشان نشانه [رحمتی ] بود: دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتیم:] از روزی پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهری است خوش و خدایی آمرزنده .
پس روی گردانیدند، و بر آن سیل [سد] عرم را روانه کردیم، و دو باغستان آنها را به دو باغ که میوه های تلخ و شوره گز و نوعی از کنار تنک داشت تبدیل کردیم.
این [عقوبت] را به [سزای ] آنکه کفران کردند به آنان جزا دادیم، و آیا جز ناسپاس را به مجازات می رسانیم؟»
«(اکل) به معنی هر گونه ماده خوراکی است و (خمط) به معنی گیاه تلخ است و (اثل) به معنی درخت (شوره گز) است.»2
«(عَرِمَ) به معنای سد در مقابل رودخانه است که آب را حبس میکند و بعضی دیگر گفتهاند به معنای باران سیلزا میباشد»3
در این آیات خداوند سرگذشت مردم سبأ را حکایت میکند که آنها به دلیل شرایط خاص مکانی و هوش سرشاری که خداوند به آنها عنایت فرموده بود توانستند سیلابهایی را که ویرانگر بودند را در پشت سدی جمع کرده و به وسیلۀ آن سرزمین آبادی را بسازند. شاید بتوان گفت "آیتی" که در آیه اشاره شده است همین بوده که عامل ویرانی، تبدیل به آبادانی شده بود.
«این باغها ساده و معمولی نبودند، بلکه یک رشته باغهای به هم پیوسته در دوطرف نهر عظیمی بود که از آن سد بزرگ آبیاری میشد و به قدری پر برکت بود که در تواریخ آمده اگر کسی سبدی بر روی سر میگذاشت و در فصل میوه از زیر درختان عبور میکردآن قدر میوه در آن میریخت که بعد از مدت کوتاهی سبد پر میشد.»1
آن مردم نعمتهای خداوند را کفران کردند، خداوند نیز نعمتش را تبدیل به فقر و گرسنگی کرد .
«مردم سبأ نعمتهای خدا را ناچیز شمردند، عمران و آبادی را ساده انگاشتند، از یاد حق غافل شدند و مست نعمت گشتند، اغنیاء بر تهیدستان فخر فروشی کردند. اینجا بود که شلاق مجازات بر پیکر آنها نواخته شد و سرزمین آباد آنها به ویرانهای مبدل شد و به این ترتیب به جای آن همه درختان خرم و سرسبز، مشتی درخت بیابانی وحشی و بسیار کم ارزش که شاید مهمترین آنها همان درخت سدر بود که آن هم به مقدار کم در میان آنها وجو داشت باقی ماند.»2
1 سوره نحل آیۀ 112
1 شرح واژههای قرآن در ترجمه تفسیر مجمع البیان، به اهتمام علی کرمی فریدونی، ج 31، ص 77
2 تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 7، ص 762
3 تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، ترجمه احمد آرام، ج 6، ص 139
4 تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان، ج 11، ص 433
5 همان، ص 434
6 گفتار امیرالمومنین علی (علیه السلام)، سید حسین شیخ الاسلام، ج 2، ص 1267
1 سوره سباء آیات 15 الی 17
2 تفسیر نمونه،آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان ،ج 18، ص 60
3 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 16، ص 549
1 تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 16، ص 549
2 تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از محققان، ج 18، ص 59